مدیریت آموزشی

نظارت و راهنمایی آموزشی

مدیریت آموزشی

نظارت و راهنمایی آموزشی

نخست انسان سپس کلا

                    عنوان:نخست انسان سپس کالا(عامل انسانی در کسب و کار)

        دانشجو:سیده فاطمه کمالی تقوی                                       استاد:دکتر ابوالفضل بختیاری

        رشته و مقطع:کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی                            دانشگاه:آزاد قم

 

مقدمه: نخست انسان سپس کالا عنوان کتابی است که توسط کونوسکه ماتسوشیتا و ترجمه محمد علی طوسی در مورد عامل انسانی نگاشته شده است فصل های این کتاب شامل بکار گیری کار کنان ،پر انگیختن کار کنان ،پروراندن منابع انسانی ،مدیریت بهینه کارکنان،دیدار هایی بیاد ماندنی وسرشت انسان و مدیریت میباشد در این نوشتار به فصل سوم کتاب(پروراندن منابع انسانی)میپردازیم . این فصل مانند سایر فصول حاصل اندیشه هایی است که به یاری آنها ماتسو شیتا تجربه های زیادی آموخته وبه پرورش کارکنان پرداخته است .ماتسو شیتا روستا زاده ای نا دارا با پیشینه ای اندک از تحصیلات مرسوم و رایج روزگار که کار خود را در آغاز جوانی از یک کارگاه محقر شروع کرده است.آنجه در مورد وی گفتنی است روشها و برداشتهایی است که این مرد بزرگ در طول زندگی کاری خود از آنها بهره گرفته است و او را به عنوان بنیانگذار امپراطوری بزرگ اقتصادی به جهان شناسانده است.

برخی از مواردی که ماتسوشیتا در فصل سوم کتاب "نخست انسان،سپس کالا"درباره روابط انسانی به آن پرداخته است چنین می باشد:

رئیسی که چای برای دیگران می ریزد : به نظر ماتسوشیتا یکی از رازهای مدیر موفق این است که باید روحیه چای ریختن برای دیگران را در خود بپروراند.منظور واقعا ریختن چای برای دیگران نیست بلکه لازم است با جنین نگرشی با آنان روبرو شد.فرض کنید شخصی را به کار گمارده اید تا برای شما کار کند. اگر شما مودبانه از او بخواهید کار را انجام دهد او بهترین کوشش را به کار می گیرد.پس از انجام کار نوبت به شما رسیده که اولا زبانا از او تشکر و قدردانی کنید و ثانیا حرکتی جهت تقویت روحیه او انجام دهید.در چنین لحظاتی یک فنجان چای که از طرف کار فرما ریخته شود معنی ومفهوم بزرگی در بر خواهد داشت.منظور این نیست که رئیسان شرکت باید دور بگردند وبرای دیگران چای بریزند .هیچ کس نمی تواند به این صورت به فردفردکار کنان توجه کند بلکه مهم آن است که همان نگرش وسلوکی در پیش گرفته شود که اگر به راستی میسر بود انسان میتوانست درون شرکت خود به گردش پرداخت  واز همکارانش قدر دانی به عمل آورد.دراین صورت کارکنان پی خواهند برد که قدر کارشان شناخته میشود ورفاه وآسایش آنان مورد توجه رئیس شرکت است .از این رو باید این موضوع را به صورت قاعده ای مهم در آورد و هر روز از خود پرسید امروز از نظر روانی چند فنجان چای برای کارکنان آماده کرده ام؟

چشیدن مزه نمک : هر کس طعم نمک را میشناسد وما همه گزش تند آن را در نوک زبان حس کرده ایم مزه را مانند دیگر حواس تنها میتوان با تجربه ی انسانی درک کرد وبدون آزمایش کردن و تنها با توصیف مزه نمک نمیتوان به درستی به آن پی برد . از آنجایی که کسب وکار دائما در حال تغییر است از این رو برای کسانی که به کسب وکار مشغول اند کافی نیست که از جهت نظری پی به کار خود ببرند بلکه باید از راه تجربه مستقیم احساسی واقعی به دست آورند.بنابراین تنها تحصیلات کافی نیست و افراد نمی توانند پس از پایان تحصیل در دانشگاه وارد عالم کار شوند و بدانند از همان روز اول با دشواریهای واقعی فروش چگونه برخورد کنند.مطالعه کتابها و کسب دانش از این راه مهم است ولی به تنهایی نمی تواند جانشینی برای آموزشگاه دشوار تجربه باشد.بهترین راه این است که برای هر کارمندی این امکان فراهم آید که مزه نمک را بچشد و برای خود جنبه های گوناگون کسب و کار را تجربه کند.در شرکت برقی ماتسوشیتا به طور معمول کارکنان در برنامه آموزشی گسترده ضمن خدمت به مدت چند ماه شرکت داده می شوند و به جای آنکه آنان را از ابتدای خدمت در پستی معین جای داد از ایشان خواسته میشود تا چند ماهی در خط زنجیره ای همبست  در کارخانه به کا بپردازند و یا به مالک یکی از فروشگاههای خرده فروشی کمک نماید.چند ماه آموزش ضمن خدمت از این جنس طعم تجربیات دست اول را به آنان می چشاند و آنان را از انتظارات جامعه آگاه می گرداند.

گوش شنوا  : کار گران در کاری که در آن آزادانه عمل کنند ودارای مسئولیت باشند ترقی ورشد می کنند جهت پدید آوردن فضای مساعد برای این مقصود مهم است که مدیر رنج گوش فرا دادن دقیق به گفته های کارگرانش را بر خود هموار سازد وبا عقاید آنان تا جایی که ممکن است همراهی کند. کسانی که برای مدیری که همواره آماده شنیدن سخن دیگران است کار میکنند سعی میکند که به نسبت شایسته تر و آزموده تر باشند برعکس کسانی که زیر دست مدیری کار میکنند که به سخنانشان توجه اندکی میکند گرایش به آن دارند که حالتی خونسرد و بی بهره از برانگیختگی وانگیزش داشته باشند کار گرانی که می دانند مدیر برای اندیشه های آنها احترام قائل است و به آنان اعتماد میبخشد و آنان را برمی انگیزاند تا به پدید آوردن اندیشه های نو بپردازد وبه تفکر انتقادی و آفریننده دست بزند چنین فراگردی به رشد پیوسته آنان یاری میدهد، تجربه ی آنان را گسترده میسازد وبه ادراک آنان ژرفا می بخشد.از سوی دیگرکارگرانی که سخنانشان شنیده نمیشوداندک اندک دلتنگ وبی اعتنا میشود و تراز اعتمادشان پایین می آید. کمتر به بیان اندیشه های خود می پردازند واز اندیشه های انتقادی وبه کار گرفتن ابتکارشان می پرهیزند و کار را بر پایه فشار عادت پی میگیرند در این زمان است که رشد حرفه ای و شخصی آنان متوقف میشود .همین اصل درباره ی دستور دادن به دیگران نیز درست است. به جای آن که فریاد بزنیم این کار را بکنیم بهتر است از در مشورت و رایزنی وارد شویم وبگوییم میخواهیم این کار را بکنیم نظر شما چیست؟ آیا میتوانم از شما دعوت کنم این کار را انجام دهیم؟ مردم زمانی که بر پایه آزادی اراده و مسئولیت خود به کار میپردازند از بیشترین توان واستعداد خود کمک میگیرند وبیشترین خوشنودی و رضایت را احساس میکند.

اندکی ترس سودمند : چیزی خطرناکتر از آن نیست که انسان از هیچ چیز نترسد.این درست به دلیل آگاهی ما از ترس است که رفتار خود را محدود می کنیم.مدیر باید در برابر خواستهای دیگران مهربان و مودب باشد و آنان را توانمند هدایت نماید.ولی زمانی که لغزشی صورت گرفت و زمان اصلاح آن فرا رسید باید فرد خطا کار را چنان توبیخ نماید که از تکرار آن خطا جلوگیری شود.آزادی بی اندازه،استقرار انضباط مطلوب را در محل کار با مانع مواجه می سازد و سرانجام کارکنان را از رشد و پیشرفت باز می دارد.مدیر کامیاب کسی است که شمشیر انضباط را بالا می گیرد و با مردم با آمیزه متعادلی از شدت عمل و ملایمت رفتار می کند.

لازم نیست همه چیز را به خاطر داشته باشیم : حتی درون شرکت خودتان فراورده ها می توانند چنان گوناگون باشند و فن شناسی چنان پیشرفت کند که از توان آگاهی شما درگذرند.ولی باز می توانید بدون دانستن همه چیز با کارآمدی کافی سازمان را اداره کنید.مثلا وقتی من مدیر عامل شرکت برقی ماتسوشیتا بودم از من خواسته می شد تا درباره شمار زیادی از پیشنهادات و طرحهایی که از سوی رئیسان بخشهای مختلف عرضه می شد تصمیم بگیرم.اگر می خواستم رئیس هر طرح را فرا خوانم و پس از درک کامل موقعیت تصمیم بگیرم وقت زیادی گرفته می شد حتی ممکن بود وقتی که صرف این کار می شد اثربخشی کل طرح را از بین ببرد.ولی اگر تنها به توضیح رئیس طرح گوش می دادم می گفتم اگر شما فکر می کنید که این کار خوبی است آن را دنبال کنید.بدین شیوه می توانستم در مدتی کوتاه به دهها طرح رسیدگی کنم.لازم به ذکر است که مدیر باید به تسلط،گستردگی دانش و تیزهوشی کارکنان خود اطمینان داشته باشد و باید بداند که هر طرحی که مطرح می شود بی کم و کاست بررسی و آماده شده است.

رشد در زمان خدمت : نکته مهم اینکه مدیر نباید کارکنان را صرفا جهت خدمت به منافع شرکت پرورش دهد بلکه باید شرکت محلی باشد که در آن پرورش اعضاء بالغ و مسئول جامعه صورت می گیرد تا بتوانند توقعات جامعه را برآورده سازند،رفتار و آدابی پسندیده داشته باشندو چهره کشور و هموطنانشان را در خارج از کشور ننگین نسازند بلکه آن را محترم تر نمایند و بالاخره کیفیت زندگی را برای خود و دیگران بهبود بخشند.

نتیجه گیری:نخست انسان سپس کالا عنوان کتابی است درمورد پرورش نیروی انسانی و بهبود روابط انسانی در تمامی سازمانها که مطالعه آن می تواند برای کلیه مدیران مفید و سودمند باشد.مدیر باید کارکنان را با تشویق و محبت انگیزه ایجاد کند و به گفته ماتسوشیتا روحیه ریختن چای برای دیگران را در خود پرورش دهد.همچنین مدیر باید به عقاید و نظریات کارکنان خود احترام بگذارد و حتی الامکان اندیشه های آنان را به کار گیرد.در مقابل کارکنان به همان اندازه که از مدیر خود محبت  و مهر دریافت می کنند باید وظایف خود را به درستی انجام دهد در غیر این صورت لازم است مدیر آنان را توبیخ و جریمه نماید تا از بی نظمی و هرج و مرج در سازمان جلوگیری شود.لازم است مدیران امکان تجربه مستقیم را برای کلیه کارکنان فراهم نمایند تا از نزدیک با مشکلات و اسرار کار آشنا شوند.در نهایت مدیری موفق است که بتواند کارمندان خود را جهت خدمت به جامعه پرورش دهد و به صورتی که موجبات رشد و پیشرفت جامعه را فراهم سازند.

منبع:کونوسکه ماتسوشیتا (1377)،نخست انسان سپس کالا،ترجمه محمد علی طوسی(تهران:انجمن مدیران صنایع)،فصل سوم . ص82-60

سلسله مراتب نیازهای مزلو

موضوع:سلسله مراتب نیازهای مزلو

دانشجو:سیده فاطمه کمالی تقوی          استاد:دکتر ابوالفضل بختیاری

دانشگاه:آزاد قم                             مقطع و رشته:کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی

مقدمه:سلسله مراتب نیازهای مزلو نظریه ایست که توسط آبراهام مزلو درباره طبقه بندی نیازهای انسان ارائه شده است.در این نظریه نیازهای انسان به پنج دسته کلی شامل:نیازهای فیزیولوژیکی،نیازهای تامین و ایمنی،نیازهای اجتماعی،نیازهای منزلت و احترام و نیازهای خودیابی و کمال تقسیم بندی شده اند.مزلو بر این باور بود که این سلسله مراتب الگویی نمونه است که در اکثر مواقع صادق می باشد.به هر حال وی اذعان داشت که استثناهای متعددی بر این گرایش مترتب است.در نوشتار زیر سعی بر آن است اندکی به شرح نظریه سلسله مراتب مزلو پرداخته شود.

انسان پنج طبقه نیاز مختلف دارد که به طریق سلسله مراتبی فعال می شوند.به این صورت که ابتدا باید نیاز مرتبه پایین تر ارضا شود تا نیاز بعدی در مرتبه بالاتر بتواند ظهور کند.به عبارت دیگر تا زمانی که نیازی بر رفتار غلبه و چیرگی دارد و تا اندازه ای ارضا نشده زمینه بروز و فعالیت نیاز بالاتر فراهم نمی شود.بنابراین در لحظه معین نیاز ارضا شده با کاهش یافتن قدرت آن دیگر انگیزاننده رفتار به شمار نمی رود.

دسته اول:نیازهای فیزیولوژیکی عمومی شامل نیاز به اکسیژن،آب،غذا،پوشاک،مسکن و...

دسته دوم:نیاز های تامین و ایمنی شامل تامین مالی و شغلی،مصونیت از خطرات و صدمات و...

دسته سوم:نیازهای اجتماعی شامل مهر محبت ، دوستی و معاشرت ، تعلق گروهی و...

دسته چهارم:نیازهای منزلت و احترام شامل شایستگی و مقام ، احترام به نفس ، احترام از سوی دیگران و...

دسته پنجم:نیازهای خودیابی و کمال شامل شکوفایی استعدادهای بالقوه ، رسیدن به کمال و...

نیازهای فیزیولوژیکی ، تامین و اجتماعی روی هم رفته نیازهای کمبود و نقصان نامیده می شوند.به زعم مزلو تا زمانی که این نیازها ارضا نشده اند آدمی نخواهد توانست به یک انسان سالم از لحاظ جسمانی و روانی مبدل شود.در مقابل نیازهای بالاترین مراتب یعنی احترام و خودیابی به نام نیازهای رشد شهرت دارند.گفته می شود که ارضای این نیازها به آدمی کمک می کند تا حد کمال بالقوه خود رشد و تکامل پیدا کند.

چار چوب نظری مزلو در سطح واقعیتهای محسوس،با رویدادهایی که آدمی مستقیما تجربه می کند،آغازمی شود،نظیر تجربه های گرسنگی،تشنگی،ترس از صدمه دیدن و.....ودربینش مزلو،این تجربه ها ها معرف نیاز هستند.نیاز به غذا،نیازبه ایمنی و.....نیاز ها،مفهوم های اصلی نظریه را تشکیل میدهند.بینش دیگر این نظریه آن است که همه ی نیاز های گوناگونی که آدمی دارد درپنج رده طبقه بندی می شوند از این رو،نظریه مزلو، تاحدی،نظام طبقه بندی نیاز هاست.طبقات انواع نیاز ها،عبارتند از:فیزیولوژیکی،تامین اجتماعی،احترام وخودیابی .هر یک از طبقات.به صورت ترکیبی از مفاهیم،معرف یک سازه اند؛مثلا،سازه نیازهای فیزلوژیکی ترکیب نیاز به غذا،نیاز به آب نیاز به مسکن و سایر نیاز های اساسی زیستی است .

طبقات نیاز ها (سازه ها)در این نظریه،رابطه خاصی با یکدیگر دارند .نیاز های فزیولوژیک،اساسی ترین وغالب ترین نیاز هاهستند.آنها باید تا اندازه ای ارضا شوند تا نیاز های تامین وایمنی بتوانند دررفتار چیرگی پیدا کنند.به همین شکل نیاز های تامین قبل از ظهور نیاز های اجتماعی تا اندازه ای ارضا شوند والخ.به عبارت دیگر ،انواع نیازها،نظم سلسله مراتبی دارند و در این سلسله مراتب،نیاز های فیزیولوژیکی،اساسی ترین واز لحاظ قدرت غالبترین ونیاز های خودیابی از لحاظ اهمیت،بالاترین هستند.بیان روابط موجود در طبقات نیاز ها،گزاره های این نظریه را به وجود می آورند.

نظریه مزلو،نیاز هارا به منزله حالات کمبود ونقصان تلقی می کند. به طوری که آدمی با ارضای نیازهای خود تلاش می کند که به سلامت وتندرستی دست یابد .دراین نظریه،انگیزش به عنوان کوشش برای نیل به کمال شخصی و رفتار به عنوان تلاش برای ارضای نیازی که در لحظه بروز آن رفتار چیرگی وغلبه دارد تلفی میشوند.مجموعه کامل گزاره های توصیفگر انگیزش و رفتار نظریه انگیزش مزلو را تشکیل می دهند.

نتیجه گیری:رفتار افراد در لحظات خاص معمولاتوسط شدید ترین نیاز معین می گردد.بنا براین داشتن شناخت در باره نیاز هایی که معمولابرای افراد مهم ترین محسوب می گردد برای مدیران حائز اهمیت بسیار است.مدیران با شناخت نیازهای کارمندان و مراجعین می توانند برنامه ها و فعالیتهای خود را تنظیم کرده و موجبات رضایت شغلی و در نتیجه نیل به اهداف سازمان را فراهم آورندنظریه سلسله مراتب نیازها اولین بار توسط آبراهام مزلو ارائه گردیده است.دراین سلسله مراتب نیازهای زیستی و فیزیولوژیکی درراس قرار دارند زیرا بیشترین شدت ومهم ترین نیازرا در افراد دار هستند وپس از آن به ترتیب نیازهای تامین وایمنی،اجتماعی،منزلت واحترام ودر آخر خودیابی وکمال قرار می گیرند.

منبع:علی علاقه بند (1393)مبانی نظری و اصول مدیریت آموزشی (تهران:روان )فصل دوم.

نظریه سلسله مراتب نیازهای 7 گانه مزلو

موضوع:نظریه سلسله مراتب نیازهای 7 گانه مزلو

دانشجو:سید فاطمه کمالی تقوی        استاد:دکتر ابوالفضل بختیاری          رشته و مقطع تحصیلی:کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی

 

 


مقدمه:نظریه سلسله مراتب نیازها اولین بار توسط ابراهام مزلو اریه شده است.به اعتقاد مزلو نیازهای انسان از یک سلسله مراتب برخورداراند.برخی این سلسله مراتب را پنج رتبه ای می دانند شامل نیاز های زیستی که در اوج سلسله مراتب قرار دارند وپس از آن به ترتیب ایمنی وتامین،تعلق و محبت،احترام و شخصیت و خود شکوفایی و برخی دیگر آن را هفت رتبه ای میدانند که شناخت حیات و محیط و در آخر زیبایی شناسی قبل از خود شکوفایی قرار دارند.به نظر مزلو زمانی که نیاز های یک سطح ارضا شدند نوبت به نیازسطح بعدی خواهد رسید.نوشتار حاضر به سلسله مراتب هفت گانه نیازهای مزلو می پردازد.

چهار چوب قابل توجهی که به شرح نیاز های معین کمک میکند توسط ابرهام مزلو ارایه شده است . به اعتقاد مزلور نیاز های آدمی در یک سلسه مرا تب قرار می گیرند .نیاز های زیستی بیشترین شدت را دارند ونیاز های اساسی آدمی حفظ حیات خود اند یعنی خوراک پوشاک ومسکن.بنابراین در بالاترین و در اوج سلسه مراتب قرار دارند.زمانی که نیازهای اساسی برای فعالیتهای بدن به حد کافی ارضا نشده اند عمده فعالیتهای شخص احتمالا در این سطح بوده و بقیه نیازها انگیزش کمی ایجاد خواهند کرد.هنگامی که ارضای نیازهای اساسی آاز می شود تغییری که در انگیزش فرد رخ خواهد داد بدینگونه است که بجای نیازهای زیستی سطح دیگر نیاز اهمیت یافته و محرک رفتار فرد خواهد شد.هنگامی که نیازهای این سطح قدری ارضا شدند بقیه نیازها نیز به ترتیب تا پایان سلسله مراتب نیازها اوج گرفته و پس از ارضا فروکش کرده و نوبت به دیگری می سپارند.وقتی که نیازهای زیستی برآورده شدند،نیازهای ایمنی و تامین اوج می گیرند.این نیازها عبارتند از:نیاز رهایی از وحشت،تامین جانی و عدم محرومیت از نیازهای اساسی.به عبارت دیگر نیاز به حفاظت از خود در حال و آینده اساس نیازهای ایمنی را تشکیل می دهندآیا افراد می توانند دارایی و شغل خود را حفظ کنند به طوریکه بتوانند خوراک،پوشاک و مسکن فردا و فزداهای خود را تامین سازند؟اگر ایمنی و تامین فرد در خطر باشد بقیه چیزها غیر مهم جلوه می کند.پس از ارضای نیازهای زیستی و ایمنی تامین نیازهای اجتماعی یا احساس تعلق و محبت در ساختار نیازها به صورت غالب پدیدار می شود .هنگامی که نیازهای اجتماعی اوج میگیرد آدمی برای روابط معنی دار با دیگران سخت خواهد کوشید.از آن پس نیاز به احترام احساس می شود،این احترام قبل از هر چیز نسبت به خود است و سپس قدر و منزلتی است که توسط دیگران برای فرد حاصل می شود.احترام همیشه از طریق رفتار سنجیده یا سازگار به دست نمی آید بلکه گاهی از اوقات به وسیله اعمال خرابکارانه و غیر مسوٍولانه حاصل می گردد.در واقع بعضی از مشکلات اجتماعی امروز ما ممکن است ریشه در عجز حاصل از عدم ارضای نیاز احترام داشته باشد.پس از آن که نیارز به احترام به اندازه کافی ارضا شد نیاز خود شکوفایی نیرومند تر می گردد نیاز شکوفایی میل به شدن است . آنچه فرد میتواند بشود.افراد این نیاز رابه طرق گوناگون ارضا می کنند فردی ممکن است این نیاز را به گونه ی میل به مادر نمونه بودن بیان کند یکی دیگر با ورزشکار معروف شدن.سربازی نیز ممکن است در میدان رزم جان خود را در معرضپوشش گلوله های مسلسل قرار دهد تا به هدف خودش دست یابد .وی این عمل را برای احساس تعلق یا احترام انجام نمیدهد بلکه برای آنچه مهم میداند انجام می دهد.در این حالت میتوان سرباز را خود شکفته دانست یعنی نهایت استعداد خود را درآنچه در آن زمان برایش مهم بوده به فعلیت درآورده است نیاز خود شکوفایی میتواند در طول دوران زندگی تغییر کند مثلا ورزشکاری که به مرحله ی خود شکوفایی رسیده است نیز ممکن است برای به حداکثر رساندن خود سرانجام به جستجوی زمینه های دیگری برخیزد.نیاز به دانستن وشناخت عبارت  از میل به ارضای کنجکاوی بنیادین یعنی معرفت و شناخت زندگی،حیات ومحیط خود است . نیاز به زیبایی شناسی و نظم  عبارت از میل بنیادین به نظم،تعادل وظرایف زندگی است . باید توجه داشت که قصد مزلو از سلسله مراتب نیاز ها این نبوده است که چهار چوبی جامع و مانع ارایه دهد بلکه او میخواست چهار چوب مفیدی برای پیش بینی رفتار های احتمالی فرد ارایه دهد .

نتیجه گیری:نظریه سلسله مراتب نیاز ها مدعی است که  نیازهای انسان در مراحل مختلف حیات متفاوت است و مزلو برای آن سلسله مراتب قایل شده است. اوبراین باور است که به محض ارضا شدن یک سطح از نیاز سطح دیگری از نیاز اهمیت یافته و محرک رفتار فرد خواهد شد به همین ترتیب تا پایان سلسله مراتب نیاز ها وپس از ارضا فروکش کرده به دیگران میرسد.سطوح سلسله مراتب نیاز های مزلو به ترتیب شامل زیستی،ایمنی وتامین اجتماعی وتعلق ومحبت،احترام وشخصیت،،شناخت حیات ومحیط ، زیبایی شناسی و در آخر خودشکوفایی میباشد.

منبع:علی رضاییان(1389)مبانی مدیریت رفتار سازمانی(تهران:سمت)فصل ششم ص112_107.

بهداشت روانی

موضوع:تامین بهداشت روانی


*دانشجو:سیده فاطمه کمالی تقوی                            *استاد:دکتر ابوالفضل بختیاری  

*رشته و مقطع:کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی         *دانشگاه:آزاد اسلامی قم






مقدمه:تامین بهداشت روانی برای مردم،سازمان ها و دولت ها بسیار مهم است چرا که با کارایی فردی و اجتماعی افراد و در کنار آن با پیشرفت های علمی،صنعتی و... در جامعه گره خورده است.امنیت روانی مسلما مهمترین فاکتور زندگی سالم هر انسان است و از مهمترین اهداف بهداشت روانی ایجاد بهترین و مطلوبترین شکل رفتار و سلوک اجتماعی بر اساس استعدادهای ذاتی جهت زندگی سالم و بهنجار است.بهداشت روانی یعنی داشتن احساس خوب نسبت به خود ، دیگران و محیط .احساس آرامش و امنیت درون ،به دور از اضطراب و تنش روانی .بهره مندی از سلامت ذهن و روان و اندیشه.در این نوشتار به بهداشت روانی به عنوان یکی از شاخص های روابط انسانی می پردازیم.

موموضوع بهداشت روانی به سالم و متعادل بار آوردن شخصیت انسان ها از طریق فراهم آوردن محیط مناسب برای تامین نیازها و شکوفایی استعدادها بر می گردد.چنانچه سازمان یا محیطی بتواند زمینه های تامین بهداشت روانی افراد را فراهم کند شخصیت  و روان افراد متعادل می شود و می توانند با یکدیگر و همچنین با عوامل محیطی روابطی مطلوب برقرار کنند.پس با این تعبیر سلامتی روانی دانش آموزان ، معتمان و کارکنان سهم بسزایی در برقراری روابط انسانی دارد.کار اصلی مدرسه انسان سازی است و انسان سازی در دو بعد جسم و روح یا روان معنی پیدا می کند.حفظ سلامت یا بهداشت روانی دانش آموزان و معتمان کار اساسی مدرسه است.شاملو آنقدر به بهداشت روانی در آموزشگاه و تربیت اهمیت می دهد که تعلیم و تربیت را مترادف با بهداشت روانی می داند و می گوید تعلیم و تربیت و بهداشت روانی از جنبه نظری هدف واحدی دارند. از نظر او هدف بهداشت روانی و تعلیم و تربیت ساختن آدم های سالم ، مفید و خوشبخت است.مدرسه جای سالم سازی انسان هاست.هر جامعه ای از مدارس خود انتظار دارد که افرادی با شخصیت ، متعادل ، سازگار ، با عاطفه ، اجتماعی ، با اعتماد به نفس ، مسئولیت پذیر ، منطقی و عادل بار آورد.همه این ها منوط به وجود روابط ، شرایط و محیط سازمان یافته و مناسب از طرق اعمال مدیریت و رهبری درست در مدرسه می باشد.مدیران مدارس نه تنها خود باید از روانی متعادل برخوردار باشند بلکه باید سعی کنند روان دانش آموزان و معلمان خود را نیز متعادل سازند.برای رسیدن به چنین هدفی باید سعی شود که نیازهای کودکان ، نوجوانان وجوانان را تامین کنند.به قول آبراهام مزلو علت اساسی بیماری ها وعقده های روانی عدم تامین نیازهای آن ها است.عدم تامین همه نیاز ها ومخصوصا نیاز های اجتماعی وروانی مانند نیاز های قدرومنزلت ، احترام ، شناخته شدن ، شکوفایی استعداد ها ونظایر آن سبب بروز تعارض ، تنش وناکامی میشودازجهت دیگر وجود فضایی از صفا وصمیمیت سبب افزایش بهداشت روانی میشود.اگر دانش آموزان ومعلمان حس کنند که مدرسه وجود آنها را می پذیرد  و بین آنها روابط صمیمانه ای وجود دارد روابط آنها مستحکم تر وعمیق تر می شود مدیر آموزشی موفق کسی است که بین افراد را از طریق فراهم کردن زمینه های بهداشت روانی تقویت کنند .بهداشت روانی انسان متاثر از عوامل مختلفی است که هریک به نوبه خود سلامت روان و بهداشت روانی فرد را تحت تاثیر قرار می دهد.تعارض یکی از عوامل مهم است که می تواند تاثیرات زیادی بر بهداشت روانی داشته باشد.در حالت تعارض فرد انرژی روانی زیادی را صرف می کند تا یکی از راهها و حالات متقابل خود را برگزیند.قرار گرفتن در چنین شرایطی با توجه به استرس زا بودن آن قابل توجه است.معمولا انتخاب یکی از حالات موجود موجب برطرف شدن اثرات مخرب تعارض می گردد.اما ماندن در چنین شرایطی به صورت طولانی مدت می توانند اثرات فزاینده مخربی داشته باشند.برای تقویت بهداشت روانی فرزندانمان لازم است عواملی که موجب ایجاد تعارض و دوگانگی برای وی می شود را حتی الامکان کاهش دهیم،اگر با ناراحتی های روانی کودکان ،نوجوانان و جوانان روبه رو شدیم با حوصله و متانت آنها را رفع کنیم و از تصمیم های عجولانه بپرهیزیم،از مشاهده فعالیت های جدید فرزندمان لذت ببریم،با پرورش ابعاد روحی و معنوی شخصیت فرزندمان به سلامت روانی فرزندمان کمک کنیم،زمینه های اعتماد را فراهم کنیم،به احساسات فرزندانمان توجه کنیم و ویژگی های آنها را بشناسیم،فرصتهای مناسب برای بروز احساسات و شخصیت فرزندانمان ایجاد کنیم.باید توجه داشت مدارس در برقراری آرامش روانی ،نشاط ،سلامت روح و جسم و همینطور بر عکس افسردگی و گوشه گیری دانش آموزان دخیل اند.محیط مدرسه باید به گونه ای باشد که دانش آموز در آن احساس امنیت کند و با میل و رغبت به آنجا قدم گذارد.برای تشویق دانش آموزان به فراگیری علم لازم است اخلاق نیکو و پسندیده در کنار قوانین انضباطی خشک مدرسه گنجانده شود.مهمترین عاملی که سبب فساد اخلاقی و انحطاط دانش آموز می شود بی توجهی و طرد او از کانون خانواده و محیط مدرسه است او هنگامی که خود را در میان انبوهی از انسان ها تنها و بی کس احساس می کند ناگزیر است به افرادی روی آورد که برای او ارزش و اهمیت قائلند.


نتیجه گیری:بهداشت روانی حالتی از رفاه وبهبودی است که در آن هر فردی میتواند توانایی بالقوه خودش را تحقق بخشد،با استرس های معمول زندگی مدارا کند،در مواجهه با مشکلات اجتماعی کنترل و تعادل خود را از دست ندهد،از نظر شغلی مفید و سازنده باشد ودراجتماع با دیگران مشارکت وهمراهی کند .تامین بهداشت روانی دانش آموزان در رسیدن به اهداف آموزشی مدارس نقش عمده ای دارد وباتوجه به این که دانش آموزان آسیب پذیر ودر عین حال پرجمعیت ترین قشر اجتماع را تشکیل میدهند توجه به بهداشت و سلامت روانی آنها از اهمیت بسزایی برخوردار است. 


منبع:محمدمیر کمالی(1388).روابط انسانی در آموزشگاه(تهران:یسطرون).فصل4.ص140-137.

روابط انسانی در آموزشگاه

عنوان:روابط انسانی در آموزشگاه

*استاد:دکتر ابوالفضل بختیاری                 *دانشجو:سیده فاطمه کمالی تقوی

*مقطع و رشته:کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی             *دانشگاه،آزاد قم

 

مقدمه:روابط انسانی در آموزشگاه یکی از مباحث بسیار مهم و کلیدی در مدیریت موسسات آموزشی و بویژه مدارس می باشد.روابط انسانی در مدارس باعث افزایش روحیه ، اشتیاق ، صمیمیت وهمدلی ، اعتماد و انگیزش معلمان خواهد شد.در روابط انسانی توجه به رضایت و برخورداری از سود و فایده  و تامین نیازهای همه جانبه دو طرف رابطه ضروری می باشد.مدیران آموزشی باید به  شان و شخصیت افراد احترام گذاشته و به آنها اعتماد قلبی داشته باشند تا متقابلا اعتماد و احترام دریافت نماید.نتیجه چنین جو مناسبی تحقق و نیل به اهداف آموزشی خواهد بود.در نوشتار حاظر اندکی به تعریف ،ضرورت و اهمیت روابط انسانی خواهیم پرداخت.

برقراری روابط انسانی کلید تحقق هدف انسان سازی است.کار کردن با انسانها به منظور ایجاد تغییر در آنها تنها از طریق روابط انسانی اثر بخش ممکن می باشد.به همین دلیل مدیران و معلمان در هر روز کاری خود مجبور به برقراری رابطه با معلمان،دانش آموزان،اولیا و دیگر افراد هستند و در نهایت این که این ارتباطات که روابط انسانی نام دارد منجر به تاثیر و نفوذ بر دیگران خواهد شد.بسیاری از دانشمندان برقراری روابط انسانی را مهم ترین عامل موفقیت مدیران دانسته اند.بر اساس پوهش هایی که روی عده ای از مهندسان انجام گرفت نتیجه این شد که موفقیت مهندسان بیش از آنکه ناشی از تخصص مهندسی آنان باشد بیشتر مربوط به توان برقراری ارتباطات انسانی آنهاست.علاوه بر اینکه روابط انسانی عامل مهم موفقیت مدیران در همه مدیریت هاست اما جایگاه آن در مدیریت آموزشی با سایر مدیریت ها قابل مقایسه نیست.دانش آموزان نه تنها تجربه های کافی برای شناخت و تشخیص مصالح بلند مدت خود را ندارند و بسیار ساده اندیش می باشند به راحتی تحت تاثیر دیگران قرار می گیرند.این تاثیر آنقدر زیاد است که با قاطعیت می توان گفت مدیران و معلمان نمی توانند بدون تاثیر مثبتی که از طریق رفتار و روابط خود بر دانش آموزان می گذارند در تغییر رفتار یا تعلیم و تربیت آنان موفق شوند.بنابراین آموزش و پرورش در کل و آموزشگاه ها در رابطه با روابط انسانی وظیفه سنگینی بر عهده دارند.

روابط انسانی از روابط مثبت و هدفداری که بین دو یا چند انسان وجود دارد صحبت می کند.همهدانسان ها به داشتن توانایی برقراری رابطه با سایر انسان ها نیاز دارند که این توانایی را اصطلاحا "مدیریت برقراری روابط انسانی"می نامند.روابط انسانی می تواند به صورت روابط رسمی،غیر رسمی،عمومی،خصوصی،کلامی،غیر کلامی،عمودی،افقی و چند جانبه رخ دهد.در یکی دو دهه اخیر اصطلاح روابط انسانی برخی دانشمندان علم مدیریت را با مفهوم دیگری تحت عنوان "رفتار سازمانی"مترادف دانسته اند.اما حقیقت این است که رفتار سازمانی به مطالعه رفتار در حالت واقعی آن و به همان صورت که در سازمان رخ می دهد می پردازدو دلایل به وجود آورنده آن را توضیح می دهد.رفتار سازمانی در حد یک علم از قضاوت های ارزشی می پرهیزد اما روابط انسانی چیزی برتر و بیشتر از رفتار سازمانی است.روابط انسانی از یک بار ارزشی و انسانی برخوردار است و درباره درستی یا نا درستی رفتارها و روابط به ارزشیابی و انتقاد می پردازد.روابط انسانی با اعتقادات،نگرش ها و رفتارهایی که سبب کشمکشهای بین فردی می شوند و زندگی شخصی ما و همه موقعیت های کاری ارتباط دارد.محبت ها ،درگیری ها، تنفرها ،آشتی و قهرها در محدوده روابط انسانی قرار می گیرند.گفتگوهای صمیمانه و همچنین درگیری های لفظی شکل هایی از اشکال روابط انسانی هستند که در خانواده،کار و جامعه بین افراد اتفاق می افتد.جنبه مهم دیگر روابط انسانی درک قابلیت های افراد و دادن مسئولیت به آنها بر اساس استعدادها و شریک و سهیم کردن آن ها در امور زندگی و سارزمان می باشد.در سایه این پذیرش افراد احساس وجود و ارزش می کنند ، به زندگی و کار علاقه مند می شوند ، از بی تفاوتی های آنان کاسته می شود و بالاخره با روحیه ای تازه و قوی تر به کار و زندگی می پردازند. روابط انسانی در یک سازمان آموشی فرایند برقراری ،حفظ و گسترش رابطه هدفدار پویا و دو جانبه بین اعضای یک سیستم اجتماعی (آموزشگاه)است که با تامین نیازهای منطقی ،اجتماعی و روانی فرد و کروه سبب تفاهم،احساس رضایت و سودمندی متقابل و بوجود آمدن زمینه های اعتماد ،انگیزش ،رشد و تسهیل رسیدن به اهداف سازمان آموزشی می شود.در این تعریف رابطه انسانی به عنوان یک نیاز و همچنین وسیله ای برای تامین نیازها در نظر گرفته شده است.از نکات مهم دیگری که در مفهوم روابط انسانی نهفته است مساله احساس سودمندی و رضایت خاطر می باشد.روابط موقعی انسانی است که طرفین ارتباط بتوانند فواید لازم را از روابط خود ببرند.در واقع روابط انسانی مجموعه ای از فعالیت ها و تعاملات است که موجب تامین نیازهای افراد می گردد و به عنوان یک نیاز انسانی بین انسان هایی که با هم زندگی می کنند پایدار می شود.در نتیجه برقراری روابط انسانی پس از تامین نیازها زمینه های پیدایش انگیزش،رشد،احساس سودمندی،رضایت،درک متقابل و اعتماد می شود.خانم فالت به عنوان یک فیلسوف اجتماعی مشکل اساسی سازمان ها ومدیریت را در تمام سطوح وانواع آن اعم از سازمان های بازرگانی یا آموزشی ایجاد ونگهداری روابط انسانی پویا و هماهنگ میداند او معتقد است که مدیر باید به جنبه انسانی محیط کار توجه بیشتری داشته باشد.منظور او این است که مدیر باید وجود همکاران و تفاوت های فردی آنها را بپذیرد و از وجود تفاوت و یا حتی تعارض بین آنها نهراسد. او میگوید که وجود اختلاف نظر بین مدیران و معلمان یک امر غیر طبیعی مخرب نیست والزاما سبب نا کارایی سازمان نخواهد شد. مدیر باید واقع بینانه از تفاوت ها به عنوان معیار های با ارزش برای شناخت مشکلات بهره بگیرد و زمینه ی بهبود سازمان را فراهم سازد .مدرسه،سازمان یا نهاد انسان پروری است که باید آنقدر مجهز و مهیا باشد که بتواند هر نوع استعدادی را در خود پرورش دهد.شرایط آماده سازی محیط آموزشی برای پرورش استعداد ها وتوانایی های بالقوه دانش آموزان،شناخت دقیق ویژگی های سرشتی،رشدی ورفتاری آن ها و ارائه رفتار ها یا روابط مناسب با آنها است.

نتیجه گیری:روابط انسانی درآموزشگاه جزء مهمی از مدیریت آموزش وپرورش است موفقیت یک مدرسه با روابط انسانی مثبت صمیمانه و محترمانه همراه است .در روابط انسانی ارتباط همیشه  دو طرفه است وباید درآن نیاز های هر دو طرف بر آورده شود برخی ازفواید برقراری روابط انسانی عبارت است از تامین نیازها، انگیزش، درک متقابل ، توجه به تفاوت های فردی،رضایت خاطر احساس سودمندی،رشد،  امنیت و بهداشت روانی،اعتماد به نفس،تفاهم،حمیت.بنابراین مدیرمدرسه از میان سه مهارت فنی،انسانی وادراکی باید بیش از همه دارای مهارت ادراکی و انسانی باشد تا بتواند اهداف آموزشی را محقق نموده دانش آموزان را برای ساختن جامعه ای بهتر آماده سازد.

منبع:محمد میرکمالی(1388) روابط انسانی در آموزشگاه(تهران:یسطرون).فصل اول ص30-15.