موضوع:مدیریت علمی تیلور
استاد: دکتر ابوالفضل بختیاری
دانشجو:سیده فاطمه کمالی تقوی
مقدمه: مکتب مدیریت علمی که به نام بنیان گذار ان فردریک وینسلوو تیلور معروف شد اولین حرکت مشخص در زمینه تدوین پایه های تیوریهای مدیریت علمی در آمریکا واروپا به حساب می آید .فلسفه ی تیلوریسم بر پایه ی نگرش تک بعدی به انسان به عنوان ابزارو وسیله ی استوار است هدف مدیریت علمی افزایش کارایی با حداقل زمان و منابع و در واقع افزایش کمیت در سازمان میباشد .در این نوشتار اندکی به این دیدگاه می پردازیم .
فردریک تیلور بانی مکتب مدیریت علمی با ملاحظاتی در باره ی کارایی تولید ومحدودیت توانایی جسمی افراد انسانی پیشنهاداتی جهت اثر بخش سازی سازمان ها اراییه سازی منظور از کارایی بالا بردن سطح تولید و بیشینه سازی باز ده با کمترین هزینه ها است .تیلور طراحی دقیق شغل و وظیفه را تنها راه افزایش کارایی میداند.او معتقد است که کار کنان باید به دقت بر گزیده و برای انجام وظایف خود تربیت شوند و در عین حال ابزار ها و رویه های انجام کار بر اساس مطالعات دقیق استاندارد گردند .همچنین تیلور به انگیزش کار کنان و شیوه ی بیشینه سازی توجه کرده انگیزه ی کار را عمدتا ناشی از شوق به در آمد مالی میداند بنا بر این افزایش تولید را به پاداش ها و مشوق های پولی وابسته دانسته سیستمی برای پرداخت دستمزد پیشنهاد می کند که در آن مزد مستقیما با کمیت تولید پیوند دارد .مبنا ی فلسفی چنین انگیزه هایی ب این آموزه اقتصادی استوار است که انسان فقط با رفاه اقتصادی و بهبود آن انگیزش پبدا می کند . پس برای هر شخص معقول و اقتصادی افزایش در آمد مالی بسیار مطلوب است و از آنجا که وسیله ی کسب در آمد تولید میباشد لذا سیستم پاداش آنان را تشویق می کند تا با حد اکثر تلاش خود تولید کنند .
نتیجه گیری :به طور کلی نظریه ی مدیریت علمی تیلور برداشت محدودی از انسان دارد و در فرایند تولید او را همچون چرخدنده ی یک ماشین بزرگ تلقی مکند .او نیاز را صرفا از دید اقتصادی مینگرد و به نیاز های دیگر او بی اعتنا است.در چنین دیدگاهی انسان وسیله و ابزار تلقی میشود و توجهی به احساسات،عواطف ،خلق وخو ،طرز برداشت و منظور ومقصود شخصی وخصوصی فرد نمی شود و آنچه مهم است تنها و تنها افزایش تولید می باشد .
منبع : -علی علاقه بند (1393).مبانی نظری و اصولی مدیریت آموزشی (تهران:روان).فصل سوم ص56-53.